سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تصویری از هنر مردم

   من در این یادداشت به هیچ وجه قصد ندارم چیزی پیرامون خصلت های گرافیکی نمونه های موجود بنویسم . نمی خواهم درباره خلاقیت یک جارو فروش بنویسم که با تکرار در نوشتن یک نام بر روی یک دیوار چگونه از فضای بزرگ موجود برای بهتر نشان دادن دستخط ریزش استفاده کرده و یا حتی طراحی به سامانی که دستخط او دارد . چرا که از این در نیز زیاد سخن گفته ایم .
    مقصودم بیان زیباییهای تصویری که یک تعمیر کار دوره گرد کیف و کفش ، از یک کیف و یک کفش بر روی گاری خود ترسیم کرده نیز نیست . چرا که پیله وران و دستفروشان خیلی وقت است که خود را از ما جماعت گرافیست و تبلیغات چی بی نیاز نموده اند .
   هدفم پرداختن به کاربرد جسورانه حروف در تزیین گاریها در شرح خدمات ویا نگاشتن دعای رزق هم نیست . اصلا صحبت سر خود دعای رزق است نه چگونه نوشتنش .


مشهد / تقاطع خیابان آیت الله عبادی ( خواجه ربیع) و بلوار راه آهن 



مشهد / خرابه های منتهی به خیابان شهید نواب صفوی ( پایین خیابان)


تبریز / فلکه ترمینال سابق



خرمشهر / خرابه های منتهی به بازار پشت مسجد جامع

   آنچه من بعد از ثبت این نمونه ها بسیار به آن اندیشیده ام ، آن است که چگونه این بساط ها با وجود محقر و کوچک بودن ، توانسته اند نقش آخرین حلقه متصله دستگاه عظیم روزی رسانی خدا را به خوبی ایفا نمایند . وبه این فکر کرده ام که ازین بساط های کوچک ، چه بسا جهازهای نوعروسان و دیگ نذری هیئت ها و حاجی شدن ها و مشهد آمدن ها و خرج تحصیل دادن ها که بیرون نیامده ! هنر مردم در اتکال به عظمت و دقت و فراگیری دستگاه روزی رسانی خداست نه اعتماد به طول و عرض سرمایه خود .  و سرمایه واقعی نیز همین است .
  
 نمی دانم نظام ها و فرمول های نوین اقتصادی و بازرگانی چقدر به اندازه این بساط های رها شده ، قابل اعتماد و برکت آور خواهند بود ؟ !

 


نوشته شده در چهارشنبه 87/6/13ساعت 2:56 صبح توسط محمدرضامیری نظرات ( )